آنتی بادی

محلی برای انتشار و به اشتراک گذاری مطالب علمی به روز دنیا

محلی برای انتشار و به اشتراک گذاری مطالب علمی به روز دنیا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۸ ثبت شده است

احتمالاً شما هم اگر تک فرزند نباشید این ماجرا رو تجربه کردید که حضور یه بچه ی جدید توی خونواده موجب تزلزل در پایه های سلطنت بچه ی اول میشه و چه بخوایم و چه نخوایم اولین محرک های حسادت توی این بچه ها شکل میگیره. قبول دارید دیگه!؟؟ 🤨

چه خاطراتی که براتون زنده نکردم؛ البته تلخی یا شیرینی این خاطرات براتون بستگی به این داره که خودتون بچه ی چندم خونواده بودید...🤕

من خودم از زمانی که برادرم به دنیا اومد با وجود اینکه هیچ حس حسادتی نسبت بهش نداشتم و تبعیضی هم توی خونواده نسبت بهمون وارد نبود (البته از این جهت که هیچ کدوممون رو آدم حساب نمی کردند)؛ ولی شدیداً مایل بودم روش تجربه های تازه و عجیب و غریب امتحان کنم. 🧐

مثلاً یه بار که مادرم داشت با تلفن صحبت می‌کرد، من برادرم رو بردم توی آشپزخونه سریع کف آشپزخونه رو خیس کردم و جهیدم بیرون این طفل معصوم تا اومد به خودش بیاد و منو دنبال کنه پاش لیز خورد و افتاد کف آشپزخونه، منم ذوق زده از این واقعه ی شگفت انگیز بلند بلند می خندیدم و صدای گریه های برادرم توی خنده هیا من گم شده بود طوری که مادرم خیال می‌کرد ما داریم با هم بازی می‌کنیم...🙄

البته هرگز این کار رو برای تفریح و سرگرمی انجام ندادم بلکه این قضیه برام درس‌های بزرگی رو یاد داد که از مهم ترین اونها می‌تونم به اهمیت نقش مقاومت و پایداری در رسیدن به هدف اشاره کنم. چرا که برادرم با هر ضرب و زوری که بود با تمام افتادن ها و گریه ها و خونین و مالین شدن ها آخر سر تونست از آشپزخونه ی مرگ بیرون بیاد...🔪🍴

یا یه بار که توی پارکینگ داشتیم دوچرخه سواری میکردیم، نتونست تعادل خودشو حفظ کنه و زمین خورد. اعتراف سختیه ولی در حالی که این صحنه دلخراش تماماً جلوی چشم من اتفاق افتاده بود، خودم رو زدم به اون راه، سرعتم رو اضافه کردم و با نهایت قساوت از روش رد شدم...🚴‍♀️

به هر حال بعد از اینکه به سنی رسید که دیگه می تونست چغلی منو بکنه، با هم متحد شدیم و مسیر آزمایشات خلاقانه ی روانی مون رو به سمت حیوان آزاری تغییر دادیم.(دیگه خودتون حساب کنید اون که برادرم بود و هم از ترس پدر-مادر و هم به لحاظ نوع دوستیِ بشری، دوست نداشتم طی آزمایشات کشته بشه، مجبور بود به خلاقیت های من تن در بده؛ حالا این حیوونای بیچاره رو بگو که هیچ وکیل و وصی هم نداشتند) ...😲

البته من اخیراً یه تست معتبر روانشناسی دادم و مطمئن شدم که هیچ مشکل روانی ندارم، هرچند که نمیشه به روانشناسا و تست هاشون اعتماد کرد ولی این دفعه چون به نفع من دراومده، منم حسابی به فعالیت های سودمند این عزیزان ایمان آوردم. لازم به ذکره که همین روانشناس عزیز، هنگام وارسی نتیجه ی تستم با چشمانی اشک آلود و صدایی لرزان مداماً بهم یادآوری می‌کرد که تو فقط خیلی کنجکاوی و به توجه نیاز داری!!😉

آره دیگه اصولاً انسان ها همیشه خیلی کنجکاوند و به طور قطع به توجه هم نیاز دارند، سعی کنید جوجه اردک های زشتتون رو دوست بدارید، بین‌شون تبعیض قائل نشید، بهشون اجازه ی کنجکاوی بدید و بذارید توی بچگی، بچگی کنند...👦👧

خب دیگه روده درازی کافیه وقتشه که بریم سر اصل ماجرا! امروز هم با یکی دیگه از مجموعه برنامه‌های «ماجراهای پژمان» در خدمت شما هستیم؛ امیدواریم که بشنوید و لذت ببرید. یادتون نره که بین دوستان و آشنایان به اشتراک بذاریدش ... 📱

خلاصه که تا وقتی برادر و خواهرتون کوچیک هستن سعی کنید تمام تلاش خودتون رو بکنید که با "فحش یا مشت" اونا رو تحت تسلط خودتون در بیارید چون اگه از یه حدی بگذره و زورشون به شما بچربه، قطعاً این شما خواهید بود که پذیرای فحش یا مشت اونا میشید...😂

پی نوشت: در تهیه این متن به هیچ حیوان یا انسانی آسیب فیزیکی یا غیرفیزیکی وارد نشده است (قبلش رو نمی‌تونم تضمین کنم)...💖

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۸ ، ۱۷:۱۹
نوید گوهرعلی

 

درود بر کورش کبیر که ما ایرانیان رو با این دعای زیبا وداع گفت: «خدایا کشورمان را از حمله دشمنان، خشکسالی و دروغ در امان بدار»

واقعاً ببینید تا چه حدی دروغ می تونه تأثیر مخربی داشته باشه که اون رو همردیف با جنگ قلمداد کرده.

دروغگویی ریشه در خانواده و البته فرهنگ غلط یه جامعه داره و جزو صفات اکتسابی و آموختی افراد محسوب میشه پس چه بهتر که در همون دوران کودکی بتونیم جلوی اونو بگیریم تا جامعه مون رو از فساد نجات بدیم.

بارها و بارها این نمونه رو شنیدیم که والدین از کودک خودشون می خواند که پای تلفن بگه که پدر یا مادرم خونه نیست و اون میگه: «گفته که بگم نیستش»

البته برای فرهنگ‌سازی این آفت خانمان‌سوز، اقداماتی هم در آموزش و پرورش و حوزه رسانه‌ای مثل «چوپان دروغ‌گو» یا سریال‌های «اشک‌ها و لبخندها»،«مرد هزار چهره» و... انجام شده؛ هر چند که به نظر خودم این مشکل صرفاً باید در بستر خانواده ریشه یابی و اصلاح بشه چون مثل تکرار همیشگی عبارت «اعتیاد بلای خانمان سوز» میمونه، اونو می‌دونیم ولی نمی‌تونیم به جوونای جامعه بقبولونیم.

می‌تونم به عنوان یه توصیه برای کسایی که کارشون از کار گذشته و دیگه دروغ مثل نقل و نبات توی دهنشونه، چالش «بازی مافیا» رو معرفی کنم که هم تمرین خوبیه برای فرافکنی و تخلیه هیجانات ناشی از دروغ گویی در فضایی امن؛ و هم تمرین خوبیه برای شناخت راست و دروغ در بین صحبت های افراد، شناسایی علایم و نشانه های افراد دروغگو؛ و هم بزرگ ترین کلاس منطق و تجزیه و تحلیل و استدلال هستش...🔫

به هر حال وظیفه خودمون دونستیم تا از رسانۀ نوکو هم به نوبۀ خودمون استفاده کرده و پادکستی شنیدینی از سری برنامه‌های "ماجراهای پژمان" رو به اون اختصاص بدیم.

اگر خواستید کمی ریشه ای تر به این موضوع بپردازید پیشنهاد می‌کنم این ویدیو رو هم در همین زمینه تماشا کنید.

اگه از این پادکست و ویدیو خوشتون اومد اونو با دوستاتون به اشتراک بگذارید. خصوصاً با کسایی که شعارشون اینه: «اونایی که میگن دروغ نگید، دروغ میگن دروغ بگید» ...😁

باشد که خداوند همواره ما را از جنگ، خشکسالی و دروغ در امان بدارد...🤲

نوکو ، همپای زندگی ❤

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۸ ، ۱۵:۱۶
نوید گوهرعلی

بد نیست گاهی اوقات یه نگاهی به خودمون بندازیم. تقریباً میشه گفت توی اکثر نقاط دنیا لقب دادن و انتخاب یه اسم مستعار، کار مرسومیه و تو جاهای مختلف بیشتر و کمتر داره ولی اینکه خودمون عامدانه بخواهیم مسبب سرخوردگی و عدم اعتماد به نفس فرزندمون بشیم اصلاً کار پسندیده ای نیست...😟

مشکل اینجاست که نوع بشر این طور بار اومده که بابت تنبلی ها و ضعف های اکتسابیش(که خودش مقصر اونهاست) کمتر خود رو سرزنش میکنه تا صفات ارثی و ژنتیکی و غیر قابل تغییر؛

هر چند از "اسم" نمیشه به طور کامل به عنوان یکی از صفات ژنتیکی یاد کرد اما از یه بچه ای هم که از بدو تولد با این نام خطاب شده انتظار نداشته باشید که اون رو به عنوان یه مولفه ی اکتسابی بدونه...🤔

خالی از لطف نیست که یه یادی از آلبرکامو هم بکنیم. توی کتاب سقوط اینطور نوشته که:

«من خود را همیشه باهوش تر از همۀ مردم تصور کرده ام؛ حتی در مواردی که بی تجربگی ام را به آسانی می‌توانستم به خود بقبولانم. مثلاً در تنیس که یک حریف ساده ای بودم، به ناگواری می توانستم این اندیشه را از ذهن خود بزدایم که اگر وقت کافی برای تمرین داشتم، یقیناً بر قوی ترین حریفان پیروز می شدم و برایم مشکل بود که حقارت خویش را تأیید کنم»

پس بهتره بپذیریم که انتخاب یه اسم عجیب و غریب می تونه تأثیر به سزایی روی اعتماد به نفس فرزندمون بذاره...😬

خب دیگه مقدمه کافیه ... بشتابید؛ بشتابید ... ✨🎇📣📣📢📣📣🎇✨

امروز هم با یکی دیگه از پادکست های رادیو نوکو در خدمتتون هستم. از سری "ماجراهای پژمان" امیدوارم دوست داشته باشید و بتونیم چند دقیقه ای خنده رو روی لب هاتون بیاریم...😁

این برنامه رو با دوستاتون به اشتراک بذارید؛

شامل کسایی که سالهاست دارند مسخره میشن به خاطر اسمشون، شاید بتونن لقب مناسب جدیدی واسه خودشون پیدا کنند...("In memory of "Ali Suckey)😅

کسایی که در حین تماشای فیلم های علمی تخیلی تصمیم به انتخاب اسم برای بچه شون میگیرند...😂

و کسایی که دیگه اسمه رو انتخاب کردن و الان چندین ساله دارند بچه شون رو با این اسامی عجیب و غریب صدا میزنند، شاید تصمیم بگیرند برای جبران مافات و رعایت قافیه هم که شده اسم بچه ی بعدی رو هم وزن با این یکی پیدا کنند تا لااقل از ساخت قافیه های رکیک جلوگیری کنند...😄

با ما همراه باشید...❤

نوکو ؛ همپای زندگی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۸ ، ۱۵:۰۴
نوید گوهرعلی